اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

اهورا عشق مامان و بابا

خوووب

سال نو مبارک پسرم

سلام ...اهورا جونی ...خوبی مامانی؟ پسرم امروز من و بابای اتاق تو رو تمیز کردیم .اخه قراره امروز سرویس چوبتو تحویل بگیرم . دیشبم بابای رفتت کالسکه و مینی واش رو گرفت ...ایشاله صحیح و سالم و خوشگل و تپلی بیای بغل مامان بابایی خیلی دوستت داریم پسرم . همه تلاشمونو برای رفاه تو تو زندگی به کار می گیریم ....ایشاله همیشه همه چی به خوبی و خوش طی بشه پیشاپیش سال نو تو هم مبارک قند عسل مامانی ..اهورا شاه من
25 اسفند 1391

دیدن حرکات اهورا

سلاااااام عشق مامانی ....سلام عزیز دلم عزیزم امروز برای اولین بار حرکاتت رو از رو شکمم دیدم واااای خیلی احساس قشنگیه ...خدایا شکرت
17 اسفند 1391

یک روز برفی

سلام عزیزم ! خوبی گلم ؟ ایشاله که حالت همیشه خوب باشه راستش می خواستم باهات درد و دل کنم . دیشب از دست بابیی خیلی ناراحت شدم .  رفته بود برام دارو بگیره  که زنگ زد و گفت یه دستگاه بخور هم دارم می گیرم . بهش گفتم پس بخور  سرد بگیر و یه چیزی که کارش خوب باشه .گفت باشه . وقتی اومد خونه دیدم  مارک سانی گرفته اونم گرم .گفتم مگه من بهت نگفتم سرد بگیر چرا گرم گرفتی ؟ می خوای مگه سونا را بندازی که باهم حرفمون شد   بگذریم ....بعد 1 ساعت اشتی کردیم و خوابیدیم . وقتی بیدار شدم دیدم واااای چه برفی باریده ! هنوز هم داره میباره و قطع نشده خدا را شکر
17 اسفند 1391

بدون عنوان

سلام عزیزم خوبی پسرم ؟ ایشاله که حالت خوب باشه و بعد از 4 ماه دیگه  صحیح و سالم بیای بغلم عزیزم عزیزم امروز دل مامانی خیلی گرفته .خودمم نمی دونم چرا؟ ولی اصلا روز خوبی نیست .فقط تو با دست و پا زدن و لگد زدنت می تونی این روز منو به کامم شیرین کنی  گلم . پسرم دعا کن همه چی روبراه باشه و وزن مامانی هم متعادل بره بالا .مامانی از اینکه وزنش زیاد نمیشه خیلی نگرانه .تو دعا کن پسرم برا جفتمون دعا کن عزیزم
12 اسفند 1391

مرور خاطرات

عزیزم  این خاطرات رو قبلا ثبت کرده بودم ولی چون وبلاگت باز نشد اینجا بطور خلاصه می گم شنیدن صدای قلبت برای اولین بار تو 7 هفته و 3 روز بود که  خیلییییییی خوشحال شدم .بابات که گریه اش گرفت گلم .اومدنی خونه هم بارون قشنگی باریدن گرفته بود  که نشون از  قدم پر برکت تو میداد خدایا شکرت   هفته 9 بودم  حالت تهوعم کم شده بود خیلی ترسیدم به بابای یگفتم بریم سونو گرافی که خدا رو شکر حالت خوب بود و دستای قشنگت  جوونه زده بودن تو هفته 10 بودم رفته بودم ژیش دکتر دولتی  که گفت نینیت پسره اصلا باورم نمیشد  .عزیزم از اون روز بود که فهمیدم تو شاهزاده  قصه های منی   گلم تو هفته 11 و 2 روز سو...
9 اسفند 1391

اهورای 5 میلی متری

سلام جیگر مامانی عزیزم .یادمه 6 هفته و 3 روزت بود .دوست داشتم  قلب کوچولوتو ببینم .دیگه صبر نکردم تا موعد بررسی دکتر دولتی برسه رفتم سونو گرافی مهر و سونو شدم اندازت 5 میلی متر بود . قلب کوچیکت میزد .اما نتونستم  حرکتش رو ببینم .ولی خیلی خوشحال شدم . انگار دنیا رو بهم دادن . خیلی خوشحال شدم . دوستت دارم عشقم
1 اسفند 1391
1